شرح یک تغییر...

6 ماه فرصت تا رفتن

سه شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۴ 13:21

نويسنده اين مطلب: محمد
موضوع: یادداشت پرواز |

تابستان خود را چگونه گذراندید؟

زیاد چیز مالی نبود و حسابی گند زدم. ببهنو آوردن واسه اینکه جنگ شد و یا امتحانا افتاد عقب چیز مسخره ایه و من واقعا تنبلی کردم و کارایی که میخواستم رو انجام ندادم. به جاش نشستم کلی قسمت وان پیس تو مغز خودم جا دادم . دریغ از یه صبح زود بیدار شدن یا ورزش کردن، تموم کردتن یه کتاب که مربوط به کارم باشه یا یاد گرفتن یه مهارت که خیر سرم میخواستم تا آخر تابستون یادش بگیرم....

به هرحال هرچی که بود سوخت.

از الان شیش ماه وقت دارم، ا[رین امتحان دانشگاه رو دادم و اگه مشکلی از سمت جایی که بهش فکر میکنم پی شنیاد 6 ماه دیگه وقت دارم تا خودم رو آماده کنم. رزومه قوی جور کنم، شبکه ارتباطات قوی درست کنم و و بتونم تو کارم اونقدر حرفه ای بشم که چند تا مشتری ثابت داشته باشم، یکم پول جمع کنم و لینکدینم رو تر تمیز کرده آماده بشم...

نمیدونم برای چی ولی امیدوارم که شیش ماه وقت داشته باشم.

لازمه توی ui.ux وارد بشم، فیگما یاد بگیرم و تو طراحی گرافیک چند تا کتاب بدربخور بخونم، سطح نمونه کار هام رو بالاتر ببرم. بتونم بعدش ماهی چند هزار دلار ازین راه با مشتری های داخلی و خارجی دربیارم با وجود هزینه های کم و پس اندازی که دارم خوبه.

تا برسیم به قدم بعدی...

دیگه به زهرا فکر نمیکنم، جز اینکه پولی که ازم گرفت رو پس بده. هنوز درگیر ssl هستم ولی گاهی بیشتر از یک هفته کاری نمیکنم و گاهی تو یک روز چند بار.

درحال گوش دادن آهنگ Experience از Ludovico Einaudi هنگام نوشتن






برچسب ها: 6 ماه # فرصت # کارکردن # گرافیک #


پشت این نقاب

دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۲ 10:46

نويسنده اين مطلب: محمد
موضوع: چیز هایی که تغییر نکردند |

من براشون استیکر آتیش و کلمات مثبت مینویسم تا حمایت کرده باشم. به اونایی که کارشون بهتر و خفن تره به جای استکیر فقط مینویسم مفید بود یا خوب بود. اما بیشتر سعی میکنم دنبال عیب و ایرادی بگردم تا بین اون انبوه کامنت های مثبت که فکر میکنم الکی دادن یه هیت خوبی پخش کنم.

من میخندم، تشویق میکنم و همراهی میکنم اما همش تضاهره ...

اگه قراره من درامد نداشته باشم بهتره هیچکدوم نداشته باشن، فکر میکنم کارمو از میدزدن، دروغ میگن و خودنمایی میکنن که چند تا پروژه برای انجام دادن دارن. بیشترشون دوره فروش یا پکیج فروش هستن و هر استوری میگن که به شما چیزایی یاد میدیم که کسی یاد نداده .

واقعا ؟

خب بگو از کجا مشتری پیدا کردی ؟

تو این حوزه همه چیز به نظرم حول روابط از پیش داشته میچرخه، به همه جا رزومه میفرستید و شانسی یکی میبینه ، شانسی شمارو معرفی میکنند و اگه خوش شانس باشید از قبل آشنایی دارید .

خیلی هاشون از کارمندی به این حوزه اومدن و روابط قبلی و اعتبارشون اینجا کمکشون میکنه .

حالم بهم میخوره وقتی همه دوست دارن بگن از زیر صفر رسیدن به اینجا ...

نمیشه فحش داد ولی دلم میخواد همه این حوزه رو انحصاری کنم و اینا پرت کنم بیرون ،شایدم بیشتر

دست و پاهاشو قطع کنیم تا دیگه نتونن کار کنن و همه پروژه ها مال من بشه :)

اون موقع پولم جمع میشه یه سیستم خوب میخرم تا بتمن آرکام نایت رو بالاخره بتونم تجربه کنم .

این چهره پشت لبخند هاست.

وقتی پول دارم و موفقم حس خوبی دارم، گاهی وقتا هیچکدوم رو ندارم و حس خوبی دارم اما اغلب اوقات از پیشرفت کسی خوشحال نمیشم. مگه دوستای خودم.

وقتی واقعیت رو درباره خودشون میگن بیشتر ارتباط میگیرم تا حرف های انگیزشی تکراری






برچسب ها: گرافیک # تضاد # سمت تاریک # بتمن آرخام نایت #


تغییر و آغاز یک پرواز :)

شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ 10:40

نويسنده اين مطلب: محمد
موضوع: تفکرات جدید |

  

 

 تغییر...

در طول زندگی ام همیشه در دوستیابی زیر خط قابل قبولی بودم. نه برای اینکه نمیتوانم جمله ( باهام دوست میشی؟...) را به زبان بیاورم ، البته همچین کاری هم نمیکنم  .

اما من یک دوست میخواهم و آنها میخواهند دوست شوند...


ادامه ي مطلب



برچسب ها: خودشناسی # گرافیک # انیمشن # تغییر جهان #




مبدل قالب ميهن بلاگ به بلاگفا