به هدفم رسیدم هدفون رسید به دستم هرچند الان دستم نیست. توی خونست.
ولی عجیبه، هنوز جوابمو نمیده، تقریبا 4 روزی شده. از روبیکا بلاکم ولی توی اینستا فقط سین میرن و دیشب البته قلب داد به یکی از ویدئو های فوروارد شده.
از اون طرفم شلوار اون لباسه گم شده هنوز پیدا نشده که بدم خیاط و برای همیشه اون چیزی که میخوام داشته باشم. هنوز دارن دنبالش میگردن...
قشنگ بین روشنایی و تاریکی گیر کردم :(
خدایا چیکار داری میکنی ناموسا 🥺😭من همه زورمو زدم دیگه...
تو همه کشورا اینطوریه که دزده راحت میدزده ولی خرمالی و کاغذ بازیش پای تو میافته ؟ تازه خارجی هم باشی که دیگه دوبرابر
فکر میکنم منی که همه وسایلم از لپتاب و موبایل تا مدارک هویتیم دزدیده شدن و مسموم شدم باید سیگار بکشم نه اون...
فکر کنم گاهی بهتره کمرنگ باشم تا جریان خودش کارشو انجام بده
همیشه میترسم اونی که من میخوام نشه ...
به خاطر همین حضورم رو پر رنگ نگه میدارم و میمونم .
دلم نمیخواد خوشحال باشم...
موضوعات مرتبط: تفکرات جدید
برچسبها: کمرنگ , حضور