از یک جریان خروشان دارم تبدیل به برکه راکدی میشم که جلبک بسته. از وقتی هدف و آرزوی چندین سالم یعنی خریدن کامبیوتر رو محقق شد راکد تر شدم، انگار که دیگه انگیزه یا هدفی برای کار کردن نداشتم. هر روز بی حوصله تر از دیروز طوری که نمیدونم چیکار کنم و کجا برم.
همین حوالی هست که باید تصمیم بگیرم که میخوام چیکار کنم و از اینجا برم یا یکم دیگه بمونم، برم جای دیگه چکار کنم؟ اینجا چیکار کنم؟ پول دربیارم؟...
درست همین برهه انگار که حس هیچ کاری رو ندارم نشستم صبح ها رو شب میکنم. انگار عطشی درونم کم سو تر شده.
اینجاست که زندگی به بطالت گیم و انیمه میگذره و حالم از خودم بهم میخوره
برچسبها: بی انگیزه , انگیزه , عادت ها
تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ | 17:48 | نویسنده : محمد |