نمی دانم چرا احساس رهایی به وجود آمد . از آن لحظه ای که در صحنه ای کوتاه تارو پودی آویزان از گلادیاتور رومی را دیدم، یا شایدم ریشه در
گذشته ای مملو از سکوت دارد.
احساس آزادی در بند افکاری از ظلم دیدم و ستم کشیدن یا شاید هم فقط نگاه کردن به تکان های پارچه ها ...
شاید آن دوران سکوت عمیق عصر های خانه و دعوا های همیشگی پدر و مادر من بودم که قربانی احساسات ناپایدار دو عقیده مخالف شدم. شاهزاده ای تنها که علاقه ای به دفاع از خودش نشان نمیداد . انگار که میترسید از درد شایدم امیدی نداشت از پشتیبان.
موضوعات مرتبط: SSL
برچسبها: اختلالات روانی , ssl
ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ | 11:12 | نویسنده : محمد |