قبل از مصاحبت و خلق خاطرات با فرشته نگران فکر میکردم ارتباط دوستانه دختر و پسر یک ایده روشنفکرانه جذاب است، برای پسر تنها و طالب دورهمی ماجراجویانه مثل من که خیلی هم عالیست. چه چیزی بهتر از چند دختر و پسر که به دور از هوس های حیوانی با همدیگر میگویند و میخندند و لحظه را ورق میزنند؟
اکنون دریافتم ایده احمقانه و ساده انگارانه ای است که همان بهتر در قاب انیمه و فیلم های خارجی بماند. چیزی به نام دوستی معمولی وجود ندارد و مبارزه با این واقعیت تنها لجبازی هوس آمیزیست که بوی رابطه آزاد از آن میچکد.
از چند نگاه نقطه ضعف این تفکر را میدانستیم اما میلی به قطع ارتباط نداشتیم.
نخست آنکه بر خلاف هم جنس، رابطه با جنس مخالف محکوم به پایان است، با ازدواج یکی از دو طرف حتی با یک جامعه بدون قید و بند خانوادگی، کنترل صمیمیت بین طرفین چالش برانگیز خواهد بود. نه یک مرد، مرد دیگر را نزدیک قلمرو اش میپذیرد و نه یک زن حسد از ماجراجویی با زن دیگر را کنار میگذارد.
دویوم آنکه حد و مرز اجتماعی و فرهنگی سنگین تری بین شما در جریان است. صمیمیتی که باید کنترل شود و حرف و حرکاتی که نباید گفته و انجام شوند زیاد اند.
با این بند و بست های مختلف اما هدف از این دوستی موقتی چیست؟ به کجا میرود و ما چه برای هم میکنیم؟...
با آنکه از مخالفان غرب زدگی های بی جا هستم اما گمانم اینبار فقط فکر میکردم همه مردم درک میکنند، غافل از اینکه من درک نمیکردم. من قادر به درک واقعیت نبودم، واقعیتی که نه عقب ماندگی فرهنگی است و نه جهل و نادانی، صرفا یک واقعیت است.
برای ما بچه های احساساتی که در پس اهمیت ندادنمان به هیچ چیز، حواسمان به ریز ترین نت های موسیقی، کوچک ترین جزیات عکس ها و کلمات ادا شده است شاید انبوه دوستان بی هدف درهم و برهم میان مهمانی های گوناگون و درک این موضوع که یک شب با آین و شب دیگر با آن یک امر محال است.
پس از دوماه از آخرین پیامش روزی چند بار بررسی میکنم، شبکه های اجتماعی را بررسی میکنم و به دنبال نشانه ای از او میگردم تا بدانم چطور است و چه میکند.
شاید او رفته، شماره دیگری گرفته و پولم را هم خورده و مرا هم به باد فراموشی سپرده، من اما همچنان در یک توجه یک طرفه رها شده ام..
برچسبها: دختر و پسر , دوست دختر , دوست پسر , رابطه