یکی از احمقانه ترین سوالاتی که اعضای خانواده می پرسند به این پاسخ ختم میشود که مگر خودشان میدانستند قرار است چه کاری انجام دهند؟ سوالی شاید از سر نگرانی، شاید کلافگی از هزینه های اضافی و یا دخالت های همیشگی و بی وقفه که مایه سرگرمی شان شده است. هیچکس پاسخ دقیقی برایش ندارد، دادن یک پاسخ دقیق برای جهان و جریانی که هر ثانیه اتفاقی درونش در جریان است احقمانه اما برای عده ای راضی کننده است.
توضیح دادن برای افکاری که دارید مانند گزارش بی درو پیکر یک کارمند به رئیسش میماند که هزینه های زندگی اش را توجیه میکند. هزینه هایی که از خورد و خوراک معمولی و هزینه مسیر و چند دست لباس به فاصله دو سه سال فراتر نمیروند. مضحک است که انتظار داشته باشند ازین هم کمتر باشد. برای کسی که بحث کردن ها و برنده شدن های نه چندان ارزشمند را هدف قرار میدهد توضیحات اضافه تنها صرف وقت و مایوس کردن قوه حوصله است.
پس با بی اعتنایی به جواب کوتاهی بسنده میکنیم.
انتظار چیز دیگری هم نمیتوان داشت مگر آنکه پیش از آن قراردادی نوشته باشید.
مانند انتظار داشتن درامد در آغاز جوانی از کسی که در نوجوانی و کودکی تجربه ای مشابه نداشته است و خودش تصمیم بر آن گرفته که بیش ازین منت و انتظار سینی آماده را نکشد.
موضوعات مرتبط: تفکرات جدید
برچسبها: والدین , مشکلات , برنامه آینده , دخالت