پیامی که بهم داده بود گفته بود ببخشید
میبخشم اما میدونم قلبی نیست ...
چون که احساس میکنم با من مثل یه هالو و گلابی برخورد شده، شاید اگه غریبه بود میگفتم مهم نیست اما کسی که سه چهار سال عمیق ترین دوستی ممکن رو با من داشته رو نمیتونم بدون فهمیدن سرگذشت و حالش رها کنم.
البته بعیدمیدونم اصلابتونم رها کنم
اما باید بشنوم که چرا ؟
و چرا اینقدر محکم و بی رحمانه میگفت اون حرفا رو...
چون همه چیز مشکوکه
چطور بعدش بازم برمیگشت، صحبت میکرد، کمک میخواست ،
این قضیه گروه ها چی بود
بقیه افراد کیا بودن اصلا چطور و چرا درگیر این گروه ها شده ؟!
واقعا حالش چطوره خانواده اذیتش میکنن زندگیش چطوره ...
الانم که دارم اینو مینویسم عصبی شدم .
من باید تک تک جزیات رو بدونم، شاید بذارم به حساب کنجکاو یا فضول بودن اما اینبار دیگه حق خودم میدونم ریز به ریز جزیات رو بدونم و بشنوم که درس گرفت تا دیگه اینکار رو نکنه ...
که حق با من بود ...
نیاز به تلنگر داشتم، رها شدم، بهتر شدم و رشد کردم ولی رها ماندم
و الان جز صبر کار دیگه ای ندارم ...
اما فکر کنم اون آیدی که استوری هارو میبینه خودش باشه :)
موضوعات مرتبط: تفکرات جدید
