احساس میکنم میلم به SSL آرامش کثیفی بهم میدهد.
او برگشته، البته نه ازآن برگشتن ها فقط ضربه آخر را خورد و گهگاهی دعوا میکنیم، مرا صدا میزند، بهم میگوید کجایی و ناگهان گفت و گو را پاک میکند...
متنفرم حس کنم ازآن دست آدم های ادایی شده است که ناز میکنند چون به هیچ وجه اینگونه نبوده و نیست، ساده و قدرتمند و مهربان...
اما اینبار به مانند قبل دلواپسی شدید نمیگیرم، البته کمتر به نسبت قبل، بیشتر ذهنم را سفارش اصل گرفته است و مدام پیام میفرستم که کجایش چطور باشد تا بالاخره انجام شود
من دارم توسط نفس کثیفم در تاریکی بلعیده میشوم؟...
هنوز وسایلم را از کلانتری نگرفته ام و به زودی برمیگردم، امیدوارم کمتر آنجا ازم بپرسم در زندگی ات میخوای چکار کنی
موضوعات مرتبط: SSL
برچسبها: یادداشت , مشکل روانی , تاریکی
تاريخ : شنبه دهم تیر ۱۴۰۲ | 18:53 | نویسنده : محمد |