گاهی با خودم میگویم کاش من هم یک صداپشیه محبوب بودم. یک بازیگر معروف یا طراح گرافیکی در حد و اندازه چند ده هزار دنبال کننده. میتوانم یک سیاست مدار جذاب و معروف هم باشم تا برایم از آن مونتاژ های ویدئویی خفن با موسیقی های ترند بسازند. یک ورزشکار معروفم بد نیست هرچند کمی از آنچه که باید دور میشوم. شاید یک تولید کننده محتوا با چند هزار بیننده هم بد نباشد.

صحبت هایشان را که میبینم برای خودم به سوالات و چالش های مجری جواب میدهم، با خود میگویم اگر آنجا بودم چنین تصویری در برابر این سوالات از خودم میساختم. چنین میگفتم و بازتاب سخنان و تصمیماتم را در جهان میدیدم. مرا به خاطر توانایی سرشارم تشویق میکردند یا جناح های سیاسی ظالم را از میان برمیداشتم و نزد مردم ساده زندگی میکردم و باز هم موسیقی و چند ادیت مو به تن سیخ کننده از من میساختند.

مدتی که ازین خیالات بیرون می آیم بهتر است که خدای را شاکر باشم که موجود بی ضرفیتی چون من عضو هیچ حلقه دوستی خاصی نیست یا بیش از چند ده نفر استوری هایش را نمیبینند. اگر مشهور تر بودم امکان داشت هرآنچه که در ذهنم آست بی حساب و کتاب به عنوان نظریه شخصی تاثیر گذار بیرون بریزم و عواقبش را تماشا کنم.

شاید اینکه کسی مرا نمیشناسد گاهی احساس فراموش شدن و تنهایی به من بدهد اما خوشحالم که اسباب خوشحالی همین معدود افراد اطرافم را به ارمغان می آورم. خوشحالم که کمتر کسی مرا میشناسد و همچون غباری از روزگار حافظه ها پاک میشوم و ازم خاطری خوش میماند، سازه ای زیبا و کاری مفید که انجام داده ام. افکار تاریک و خجالت آورم را نمیبینند و گزندی از من به ایشان نمیرسد.

خوب است که با ظرفیتم، دایره افراد اطرافم رشد میکند...


موضوعات مرتبط: تفکرات جدید
برچسب‌ها: شهرت , محبوبیت , معروف , ظرفیت

تاريخ : سه شنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۴ | 15:33 | نویسنده : محمد |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.