شاید اول این نفس کشیدن های بدون همنفس با ترس اینکه چیزی از بالای پله ها بیاید کمی سخت به نظر مرسید اما مزیت هایی هم داشت. اینکه بازی ویدویی انجام دهم بی آنکه کسی چیزی بگوید یا انیمیشن مورد علاقه ام را ببینم:)
شاید به درجه ای رسیدم که فکر میکردم زیر تلی از لباس های جمع شده از رخت یک سوسک بزرگ وجود دارد، یا از حیاط خلوت صدایی میآید انگار ماشین لباسشویی میخواهد حرکت کند :/ اما مزیت ها و بدی های خودش را داشت تا وقتی که ssl وارد این داستان شد.
در جمعه های مرداد 92 هم همین علت را برای این لذت نوشتم زیرا که نه تنها کسی گیر نمیداد چرا در دنیای بازی ها غرق میشوم بلکه کسی بابت ssl هم شاهد چیزی نبود. آبرو ریزی بزرگی که بعد ها باعث شد دیر نگذارند تنها باشم و از دست دادن نعمت تازه قدرش را نشان میدهد.:) مگه نه .
سال ها زورکی بیرون رفتن ها و مهمانی های الکی ، مسافرت های اجباری دمار از شاهزاده دراورد و سود خاصی هم نداشت اما واقعا میدانم که اکنون وضعیت مطلوب متفاوت از تنهایی ابدی است.
بیشتر دوست دارم موقع کار تنها در رویا غرق شوم، بیرون بروم و به دنیا نشانش دهم ، کنار ماجراجو های زندگیم بهترین هارا تجربه کنم و دوباره در تنهایی مهتاب را از پنچره ببینم درحالی که حواسم به همه چیز هست.
مثل یک ماجراجو...
موضوعات مرتبط: تفکرات جدید ، چیز هایی که تغییر نکردند
برچسبها: لذت تنهایی , تجربه تنهایی