آنطور که به یاددارم زندگی اش شامل خودش، خانواده اش و یک برادر هم سن و سال خودش بود. زندگی دو نفره که گویی اینقدر از زمان و وقایع اطراف کودکی های دیگران پرت بودند که معلم حتی نمیفهمید او اصلا در کلاس حضور دارد! کنجکاوی های عجیب و ماجراهای دو نفره دو برادر اما فقط در حریم خانواده . حریمی که انگار دنیای بیرون را بیگانه میدید. 

اینطور نیست که از در خانه خارج نشود بلکه از بیرون چیزی به داخل نمیآورد، نه عقیده ، نه تفکر و نه حس و حال و شور کودکی هایی که از تیله بازی یا پشت هم دویدن نشات میگرفت. نه گردش و شیطنت با بچه های بالای شهر و نه کثیف کاری آن چنانی با کودکان پایین شهر...

در دانشگاه برای خودشان اکیپ داشتند اما اهل چیزی نبودند. مطمنم آنجا هم به مانند یک صفحه خالی وجود داشت نه بحث حول چیزی میکردند و نه طرفدار چیزی بودند، نه اهل چیزی .... انگار که هارد درایو های خالی از شور زندگی را درهم پیچیده باشیم...

اینها را ازاین جهت میگویم چون الان آشنایان زیادی دارد اما با هیچکس دوست نیست، دایره روابط اجتماعی اش به شدت محدود است و مدام فکر میکند که از همه برتر است و انگار دیگران در تنگنای بی فرهنگی و زوال به سر میبرند. در محاوره روزانه کلمات نادرست به کار میبرد و اصطلاحات را از بر نیست. توانایی ادراک رفتار های یک انسان را ندارد به طور مثال اگر ناراحت باشید از اینکه تیم مورد علاقه تان باخته است یا بازی ویدویی تان مشکل دارد برایش قابل درک نیست بلکه به نوعی برایش جالب و عجیب است که یک انسان اینطور رفتار میکند انگار که تابحال همجین چیزی ندیده!

چند روز پیش اعتقادی مطرح میکرد که همه جای دنیا همه چیز از خشت و گل است یا اینکه گیاه که همه جا هست چه نیازی است به کشور دیگر سفر کنیم...:/ ، گاهی حس میکنم توانایی لذت بردن از چیزی را هم ندارد . تنها یک جا نشستن و به دیگران کار گفتن را بلد است و آنهم به علت کمبود ادراک از اطرافیان کنایه و طعنه را متوجه نمیشود، همزمان چند کار روی سر دیگران میاندازد و هیچکس و هیچ چیز پیش نمیرود.

دوستان خارجی را نمیتواند درک کند درحالی که انگار خانواده مفهوم کاملی است اما نیست. لذت صحبت کردن یا مهارت های رفتاری با دیگران و گیرایی پایین ادراکش از احساس مردم همیشه باعث میشدند که دوستان و اطرافیان کمی داشته باشیم. با سماجت تمام اعتقاد دارد که ایرادی ندارد و خود بزرگبین کامل است اما بعید میدانم روز مرگش عده زیادی خبردار شوند...